English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4545 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
cargo sling U طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
fasteners U وسیله بستن
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
post matter U محمولات پستی
cargo insurance U بیمه محمولات
cargo documentation U ثبت محمولات کشتی
break bulk cargo U محمولات تفکیک شده
cargo checking U بازرسی کردن محمولات
detritus U مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
belaying pin U مهار
bearing rein U مهار
spanned U مهار
control U مهار
spanning U مهار
make fast U مهار
spans U مهار
braced U مهار
controlling U مهار
brace U مهار
span U مهار
guys U مهار
guy U مهار
restraints U مهار
chainage U مهار
restraint U مهار
bond U مهار
controls U مهار
unbridle U بی مهار
frenum U مهار
anchorages U مهار
anchorage U مهار
guide rope U مهار
anchor U مهار
halters U مهار
halter U مهار
anchoring U مهار
anchors U مهار
chucking U مهار
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
chucked U مهار کردن
uncontrolled U مهار نشده
drogue U مهار چتری
bridle U زنجیر مهار
chuck U مهار کردن
martingale U مهار جلو
bridled U مهار ناو
foot trap U مهار توپ با کف پا
stayband U حلقه مهار
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
restrained U مهار شده
chucks U مهار کردن
daedman U مهار وزنی
controlled U مهار شده
span wire U سیم مهار
bollard U تیر مهار
bridle U مهار ناو
tawie U سست مهار
bollard U میله مهار
angle-tie U مهار گوشه
angle-tie U مهار قطری
tie rod U میل مهار
tractable U سست مهار
knee brace U مهار زانوئی
chucking U مهار کردن
bollards U میله مهار
cross brace U مهار عرضی
holdfast U مهار گیر
clamp U مهار کردن
knee-brace U مهار زانویی
clamped U مهار کردن
wiring harness U مهار سیم
mooring line U سیم مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring ring U حلقه مهار
mooring rope U طناب مهار
guy wire U سیم مهار
stayed U تکیه مهار
bridling U زنجیر مهار
arresting sheave U پل مهار هواپیما
gripping jaw U فک مهار کننده
stay U تکیه مهار
prony brake U مهار پرونی
mooring swivel U مدور مهار
bridling U مهار ناو
topping lift U مهار بالایی
bridles U زنجیر مهار
clamps U مهار کردن
anchor rod U میل مهار
electrical shant U مهار برقی
bridles U مهار ناو
clamping U مهار کردن
raker U تیر مهار
mooring buoy U بویه مهار
ball control U مهار توپ
anchor pole U دیرک مهار
bridled U زنجیر مهار
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
clamping U مهار گیره عقربک
escalate U از مهار خارج شدن
escalated U از مهار خارج شدن
clamped U مهار گیره عقربک
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
escalates U از مهار خارج شدن
escalating U از مهار خارج شدن
clamps U مهار گیره عقربک
forward bow spring U طناب مهار کشتی
restraining U نگهداشتن مهار کردن
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
barricades U مهار هواپیما سد جاده
barricaded U مهار هواپیما سد جاده
restraining forces U نیروهای مهار کننده
barricade U مهار هواپیما سد جاده
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
anchored filament U افروزه مهار شده
moorage U محل مهار کشتی
mooring line U طناب مهار مین
mooring swivel U خودگر مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
restrain U نگهداشتن مهار کردن
clamping fixture U گیره مهار کننده
chucking automatic U مهار کردن خودکار
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
clamp U مهار گیره عقربک
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
leg trap U مهار توپ با ساق پا
barricading U مهار هواپیما سد جاده
equitation U هنر سواری و مهار اسب
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
afterbow U طناب مهار سینه ناو
arresting system payout U بازده سیستم مهار هواپیما
arresting sheave U ریل و سرسره مهار هواپیما
dragging-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
arresting net stanchion U قلاب تور مهار هواپیما
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
dragon-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable U قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
binding U مهار کردن بار در روی پالت
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifts U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
shift U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
headfast U طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
shifted U تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
Recent search history Forum search
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1Regulatory label
0نحوه کار با نرم افزار waze
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com